آمارهای اعلام شده از منابع رسمی مانند مرکز آمار ایران و همچنین واقعیت های مربوط به ازدواج و طلاق که در زندگی روزمره جامعه ما وجود دارد نشان میدهند که میزان ازدواج نسبت به گذشته کاهش میابد و میزان طلاق نسبت به گذشته افزایش میابد.سوال این است که چرا چنین وضعیتی پیش آمده است؟ در پاسخ به این سوال پژوهشگران و اندیشمندان به عوامل فردی و اجتماعی گوناگونی اشاره کرده اند و کتاب های زیادی در این خصوص نوشته شده است که لازم و مفید بوده اند ولی هدف این کتاب آن است که یکی از مهمترین عوامل پنهان طلاق را که از دید افراد پنهان مانده است مورد بررسی قرار دهد. این عامل مهم عدم آمادگی افراد برای ازدواج میباشد.بدین معنی که اگر دختر و پسر بدون داشتن آمادگی های لازم و کافی،ازدواج کنند به احتمال قوی دچار مشکل خواهند شد و بتدریج این مشکلات افزایش پیدا خواهد کرد و به احتمال زیاد به طلاق منجر خواهد شد. بنظر میرسد با یک مثال آسان تر میتوانم منظورم را توضیح دهم. اگر شما خواننده گرامی ازدواج کرده اید چند لحظه تصور کنید که والدین همسرتان شمارا برای مهمانی دعوت کرده اند اگر شما در آن مهمانی مشاهده کنید که والدین و خواهر و برادر همسرتان عروس ها یا داماد های دیگرشان را خیلی خوب به اصطلاح تحویل میگیرند و سلام و احوالپرسی میکنند واز آنان در سطح بسیار عالی پذیرایی میکنند ولی به شما بی اعتنایی میکنند واصلا شما را مورد توجه قرار نمیدهند چه حالی پیدا میکنید؟ به احتمال زیاد ناراحت میشوید. شایداز این سخن من که میگویم نباید ناراحت بشوید تعجب کنید و بفرمایید همه ناراحت میشوند که البته متاسفانه حق با شماست یعنی این واقعیت دارد که بیشتر مردم ناراحت میشوند اما سوال این است که چرا ناراحت میشوند؟شاید بفرمایید این که چرا ندارد آدمی وقتی بی اعتنایی ببیند ناراحت میشود اما عرض میکنم که این ناراحتیِ فرد علتِ مهمِ علمی دارد و آن این است که به بلوغ عاطفی نرسیده است یعنی بیشترما ایرانیان چون به بلوغ عاطفی نرسیده ایم اگر مورد بی توجهی قرار بگیریم ناراحت میشویم اما اگر به بلوغ عاطفی میرسیدیم ناراحت نمیشدیم بلکه خودمان از خودمان پذیرایی میکردیم و با همسرمان گفتگو میکردیم و خوش میگذراندیم.زیرا اگر فردی به بلوغ عاطقی رسیده باشد میداند که حرف و رفتارِ دیگران در وجود ما تاثیر ندارد(البته منظورم رفتار های غیر فیزیکی است چون رفتار فیزیکی مثلا سیلی زدن و یا کتک کاری کردن اثر دارد) و این خود ما هستیم که حرف آنان را کارد و چنگال میکنیم و به روح و روانمان میزنیم و روان خودرا زخمی میکنیم و بدیهی است که هر زخمی درد دارد و از درد آن زخمهایی که خودمان ایجاد کرده ایم شبها نمیتوانیم بخوابیم و روز ها نمیتوانیم وظیفه خودرا درست انجام دهیم چرا که زخمهای روانمان خونریزی دارد و به این زودی آن خونریزی قطع نمیشود و در این وضعیت متاسفانه حاضر هم نمیشویم برویم پیش دکتر(روانشناس و مشاور) تا آن خونریزی را قطع کند و کمی آرام شویم و بتوانیم بخوابیم و کارهای خودرا بدرستی انجام دهیم چون همان نرسیدن به بلوغ عاطفی موجب شده است که فکر کنیم اگر به روانشناس و مشاور مراجعه کنیم خودرا دیوانه میدانیم و بدیگران هم دیوانه معرفی میکنیم به همین جهت است که وقتی کسی به ما پیشنهاد میکند که پیش روانشناس و مشاور و روانپزشک مراجعه کنیم میگوییم مگر دیوانه هستم که پیش آنها بروم؟.رسیدن به بلوغ عاطفی یکی از شرایط آمادگی برای ازدواج است. در این کتاب حدود 22 شرط برای آمادگی ازدواج بیان شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. داشتن این شرایط در وجود تک تک ما نه تنها برای ازدواج لازم است بلکه برای زندگی در دنیای امروز بسیار ضروری است .خواندن این کتاب هم برای افرادی که میخواهند ازدواج کنند و هم برای افرادی که قبلا ازدواج کرده اند و هم برای تمام انسانهایی که میخواهند زندگی لذت بخش و رشد یابنده ای داشته باشند بسیار مفید است.
معرفی مختصر کتاب شرایط آمادگی برای ازدواج
05
ژانویه